کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرگرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فال و تماشا
لهجه و گویش تهرانی
سرگرم کننده
-
گول زن،گول زنَک
لهجه و گویش تهرانی
وسیله سرگرم کردن،پستانک
-
دَس دَسی
لهجه و گویش تهرانی
سرگرم کردن کودک به وسیله کف زدن
-
کِلَوَنْگ
لهجه و گویش گنابادی
kelawang در گویش گنابادی یعنی مشغله ، مشغول ، سرگرم ، سرگرمی
-
کِچَوُل
لهجه و گویش گنابادی
kechouwl در گویش گنابادی به معنی الاف ، معطل ، مشغول و سرگرم ، امید واهی
-
سق زدن
لهجه و گویش تهرانی
صدا درآوردن با چسباندن زبان به سق و برداشتن آن برای سرگرم کردن نوزاد
-
وَحَرْف
لهجه و گویش گنابادی
waharf در گویش گنابادی یعنی شوق سخن گفتن را در کسی برانگیختن ، زیرِ زبان کشیدن ، مشغول و سرگرم کردن کسی با سخن
-
بُز دِ مِیدوو بِچِه یِش دِ دِگدوو
لهجه و گویش گنابادی
boz de meydo , becheyesh de degdo یک ضرب المثل گنابادی میباشد و کنایه از این است که مادر سرگرم کارهای خودش است و توجهی به بچه ندارد و نمیداند بچه هایش چکار میکنند و چه خطراتی بچه یا بچه ها را تهدید میکند. بز در بیرون و بچه اش در اتاقک طبخ غذا در غذاپ...