کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخن بزرگ یا قلنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آقاجان بزرگ
لهجه و گویش تهرانی
پدر بزرگ یا جد
-
سِرکو
لهجه و گویش بختیاری
serku هاون بزرگ سنگى یا چوبى (مخصوصپوست کَندن گندم).
-
عزیز،عزیز جون
لهجه و گویش تهرانی
مادر بزرگ یا مادر زن/شوهر،خطاب محبت آمیز به کسی
-
رُوْویْدَ
لهجه و گویش گنابادی
rouwwida در گویش گنابادی یعنی جمع کردن ، جارو زدن ، روفتن ، رشد کردن گیاهان یا بزرگ شدن انسان و حیوان ، روییدن
-
اُوْگِرْدو
لهجه و گویش گنابادی
ouwgerdw در گویش گنابادی یعنی ملاقه ، قاشق بزرگ ، پایان زمان آبیاری زمین و قطع آب جهت انتقال به زمین یا باغ دیگر
-
سرسوت کُنک
لهجه و گویش تهرانی
فرزند ی که در آخرین روزهای حیات پدر و مادر یا بزرگ خانواده بدنیا بیاید.
-
مِرکو
لهجه و گویش بختیاری
merku نوعى چَکُش چوبى دوسر که اندازه بزرگ آن را براى کوبیدن کلوخ در کشتزار و اندازه کوچک آن را براى کوبیدن پِرچ یا پوست کندن گندم بهکار برند.
-
هودُک
لهجه و گویش گنابادی
houwdouk در گویش گنابادی به محل برداشتن آب گفته میشود. محل برداشتن آب در قدیم حوضچه هایی بودن که به شکل انبار بوده است و درون یک حوض بزرگ و عمیق را با آب قنات یا آب باران برای استفاده مردم شهر یا روستا پر میکردند.
-
خُورجی
لهجه و گویش گنابادی
khorji در گویش گنابادی به کیسه های بافتی ای گویند که بر پشت الاغ یا دوچرخه می اندازند تا وسایل خود را در آن قرار دهند و دارای حداقل دو جیب بزرگ میباشد که هر جیب در یک طرف چرخ یا الاغ قرار میگیرد تا تعادل آن حفظ گردد و نیفتد.
-
چِرْشُوْ
لهجه و گویش گنابادی
chershouw در گویش گنابادی یعنی شال بزرگ ، پارچه بزرگی که برای تکاندن درخت توت یا درخت میوه در زیر درخت نگه داشته میشود تا با تکاندن درخت میوه درون آن بریزد و جمع شود.چرشو را چهار نفر از چهار طرف باید بگیرند.
-
شَدّه
لهجه و گویش بختیاری
šadda مجموعهاى از چند رشته مهره ریز و رنگ به رنگ که سر آنها از یک طرف به هم وصل مىشود و از طرف دیگر آزاد است (نوع مرغوب و بزرگ آن را دوشیزگان به سینه زنند و کوچک آن را براى نظربندى به سینه، پشت یا موى کودکان مىآویزند).
-
باد کَپون
لهجه و گویش بختیاری
bâd kapun باد خورک، نام علمى آن:Martinet nori است. پرندهاى است سیاهرنگ و مهاجربه اندازه سار با پاهاى بسیار کوتاه وبالهاى بزرگ که نمىتواند روى زمین بنشیند یا راه برود و اگر به زمین بیفتدنمىتواند به پرواز درآید و همیشه خارجاز لانه در حال پرواز است. این...
-
قلویربَن
لهجه و گویش بختیاری
qalvir-ban غربالباف، غربالبند. طرز بافت و ساخت:زنان کولى دورهگرد، زوائد اطراف پوست دباغى شده گوسفند را که بدون سوراخ و زدگى باشد، مىبُرند تا بیضى یا گرد شود؛ سپس از لبه پوست با ابزار کوچک بسیار تیزى شبیه عصا، نوار باریکى به پهناى 2 تا 3 میلىمتر بهصور...