کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخت گیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سُخت
لهجه و گویش بختیاری
soxt سوخت، مواد سوختنى مثل چوب و هیزمemsâl soxt narim>:امسال چیزى براىسوختن نداریم> .
-
سَخت
لهجه و گویش بختیاری
saxt 1. دشوار؛ 2. غلیظ i du xeyli saxta>:این دوغ خیلى غلیظ است> .
-
سخت دل
لهجه و گویش تهرانی
شقی
-
جون سخت
لهجه و گویش تهرانی
مقاوم، دنده پهن ،پوست کلفت
-
سفت و سخت
لهجه و گویش تهرانی
سخت
-
جستوجو در متن
-
گیر سه پیچه
لهجه و گویش تهرانی
سخت پیله کردن
-
تخته بند،() شدن
لهجه و گویش تهرانی
مریض زمین گیر و بستری، سینه پهلو،چایمان سخت
-
جُفْ گیر
لهجه و گویش گنابادی
jofgir در گویش گنابادی یعنی آچمز ، گیر کردن در وضعیتی که در آن چاره سخت یافت میشود یا کلا یافت نمیشود ، بیچاره شدن