کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زِند و زا ،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
زاد و ولد
-
عقلش پارسنگ میزند/ورمیدارد
لهجه و گویش تهرانی
کم عقل است
-
جستوجو در متن
-
آب چاوان، آب چایان، آب چائون،
لهجه و گویش تهرانی
جایی که در یخچال آب یخ میزند.
-
زدن
لهجه و گویش تهرانی
ناراحت کردن:کفش پا را میزند
-
زنجیر زن
لهجه و گویش تهرانی
کسی که در مراسم مذهبی زنجیر می زند
-
زندن
لهجه و گویش تهرانی
زاییدن ،زند و زا
-
موقوم باز
لهجه و گویش تهرانی
کسی که کل برد خود را در قمار می زند
-
واچُرتی
لهجه و گویش تهرانی
آدمی که چرت میزند،معتاد
-
وِرّاج
لهجه و گویش تهرانی
کسی که زیاد حرف میزند،پر حرف.
-
دَسهَل
لهجه و گویش بختیاری
das-hal کسى که بىاجازه به هر چیز دست زند.
-
گوویار
لهجه و گویش بختیاری
gowyâr گاویار، کسى که با گاوآهن شخم زند.
-
سینه زن
لهجه و گویش تهرانی
کسی که در مراسم مذهبی سینه می زند
-
اِعراض
لهجه و گویش تهرانی
عذاب، ناراحتی ـ کهیر و جوش که از ناراحتی میزند
-
باغچه بیلی
لهجه و گویش تهرانی
دورهگردی که در بهار باغچه را بیل میزند و مزد میگیرد.