کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زائو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زائو
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: zâvu طاری: zâɂu طامه ای: zâɂu طرقی: zâɂu / tâzazây کشه ای: zâɂu نطنزی: zâɂu
-
زائو
لهجه و گویش بختیاری
zâu زائو.
-
زائو
لهجه و گویش تهرانی
زن تازهزا
-
واژههای مشابه
-
چله (زائو ،عروس،مرده ،...)
لهجه و گویش تهرانی
مراسم روز چهلم
-
جستوجو در متن
-
کاچی و تخم خرفه
لهجه و گویش تهرانی
خوراک زائو
-
زِسِّمونى
لهجه و گویش بختیاری
zessemuni سرما خوردنِ زائو.
-
آل زدگی، آل زده
لهجه و گویش تهرانی
مرگ زائو در اثر آل
-
حموم زایمان
لهجه و گویش تهرانی
مراسم اولین حمام زائو
-
چِله برون
لهجه و گویش تهرانی
حمام بردن زائو یا عروس بعد از چهل روز
-
غیعناق
لهجه و گویش تهرانی
کاچی روغندار با تخم خرفه که زن زائو میخورد.
-
کاچی
لهجه و گویش تهرانی
سوپ آردتفتیده در روغن،با زعفران و شکر و گیاه خاص برای زائو، غیعناق
-
برشتُوک
لهجه و گویش بختیاری
bereštuk برشتوک، کاچى (سرخ کردن آرد و شکربا روغنِ فراوان براى زائو). به زنى که تازه وضع حمل کرده، مىخورانند و او را ازخوردن آب منع مىکنند.
-
آل
لهجه و گویش تهرانی
دیو ماده سرخ که جگر زائو را میدزدد و موجب مرگش میشودو یا بچه او را با بچه زشت خود عوض می کند .(عوضی= بچه عوض شده!)