کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رها کرد او را پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سوا کردن
لهجه و گویش تهرانی
رها کردن:از خودش باد سوا می کرد/جدا کردن:خرج را ()،آخور را()
-
واناهادن
لهجه و گویش بختیاری
vânâhâdan شروع کردن، رها کردن، کتک زدن. vâ nâhâd be junes>:شروع به کتک زدن او کرد> .
-
تَپ تَپو
لهجه و گویش بختیاری
tap-tapu بختک، کابوس، نوعى نارسایى قلبى و مغزى (در فرهنگ عامیانه نام موجودى است که در خواب به سراغ آدمى مىآید و جزءجزء بدنش را روى جزء به جزء بدن انسان مىاندازد. بهدلیل سنگینى وزن او انسان در حالت خواب قادر به هیچگونه حرکتى نیست. گویند اگر کسى بتواند...
-
وَرْخاْ
لهجه و گویش گنابادی
warkha در گویش گنابادی یعنی برخورد ، تصادف کرد ، برداشت اشتباه کرد و منظور را بد برداشت کرد
-
شُکیدن
لهجه و گویش بختیاری
šokidan پرخاش کردن šokid bes>:به او پرخاش کرد> .
-
پاشنه دهنش را کشید
لهجه و گویش تهرانی
فحاشی کرد
-
مُوچْ کْی
لهجه و گویش گنابادی
moch ki در گویش گنابادی یعنی بالاخره حرف زد ، صحبت کرد ، پاسخ داد ، دهانش را برای سخن گفتن باز کرد.
-
مزدش را کف دستش گذاشت
لهجه و گویش تهرانی
به جای نیکی ناسپاسی کرد
-
گورش را گم کرد
لهجه و گویش تهرانی
گم و گور شد
-
اور
لهجه و گویش گنابادی
ouwr در گویش گنابادی یعنی به او ، او را
-
شِردال
لهجه و گویش بختیاری
šerdâl لباس پاره پاره، لباس تن کسى را پاره کردن piran-ese be gordas šerredâl kerd>:پیرهنش را به تنش پاره کرد> .
-
نشوندن
لهجه و گویش تهرانی
زنی را صیغه کردن و خرج او را دادن
-
سا تیانِ وَن
لهجه و گویش بختیاری
sâ tiân-e van پشت چشم نازک کرد، خودش را گرفت.
-
قِزا قورتِکى
لهجه و گویش بختیاری
qezâ-qurteki ناگهانى، اتفاقى. qeza-qurteki i quč-e šekâr kerd>:برحسب اتفاق این قوچ را شکار کرد> .
-
کاس پشت
لهجه و گویش بختیاری
kâspošt لاکپشت، سنگپشت (به باور مردم لرستان، لاکپشت، زنى بوده که هنگام پختن نان فرزند کوچکش ادرار کرده، چون دسترسى به چیزى نداشته او را با خمیر نان تمیز کرده و در دم به لاکپشت تبدیل شده است و سفره نان او به لاک و چانههاى خمیر هم به لکههاى روى لاک تبد...