کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سردادن
لهجه و گویش تهرانی
رها کردن چارپایان جهت حرکت یا چریدن،رها کردن صدا
-
دست شستن از
لهجه و گویش تهرانی
رها کردن
-
دست کشیدن از
لهجه و گویش تهرانی
رها کردن
-
وِل دادن
لهجه و گویش تهرانی
رها کردن
-
ول شدن،ول کردن
لهجه و گویش تهرانی
گذاشته شدن، رها کردن
-
یِلخی
لهجه و گویش تهرانی
رها
-
وِل آویدن
لهجه و گویش بختیاری
vel âvidan ول شدن، رها شدن.
-
ول کِردن
لهجه و گویش بختیاری
vel kerdan ول کردن، رها کردن.
-
خلاصی داشتن
لهجه و گویش تهرانی
رها شدن ،لق بودن
-
اِلخی
لهجه و گویش تهرانی
گله اسب رها
-
زخمی کردن،()کار
لهجه و گویش تهرانی
عصبانی کردن /کار را شروع و رها کردن
-
یله
لهجه و گویش تهرانی
رها، افسار خود ، ول،یلخی.
-
وِل
لهجه و گویش بختیاری
vel ول، آزاد، رها.
-
وِلَ
لهجه و گویش گنابادی
wela در گویش گنابادی یعنی رها ، آزاد
-
بَرَه مِنّال
لهجه و گویش بختیاری
bara-mennâl رها کردن برهها در میان مادرانشان بعد ازدوشیدن گوسفندان.