کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رأی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رَ رَاِى
لهجه و گویش بختیاری
ra rai دمدمىمزاج، بىثبات در تصمیمگیرى.
-
جستوجو در متن
-
رُ
لهجه و گویش بختیاری
ro 1. یکدنگى؛ 2. رأى.
-
افسار سرخود
لهجه و گویش تهرانی
خود رأی، خودمختار،نافرمان
-
قُدّ
لهجه و گویش تهرانی
لجباز و یک دنده،کله شق و خود رأی
-
وَرْپِریْدَ
لهجه و گویش گنابادی
warperida در گویش گنابادی یعنی بازیگوش ، بچه ، خود رای ، نافرمان
-
رُ کِردَن
لهجه و گویش بختیاری
ro kerdan بر سخن یا موضوعى پافشارى کردن، یکدندگى کردن ro ro xosa>:رأى رَأىِخودش است، حرف حرفِ خودش است> .