کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهگَرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گُرْدَ
لهجه و گویش گنابادی
gorda در گویش گنابادی یعنی کُلّیه (عضوی از بدن انسان یا حیوان)
-
راه
لهجه و گویش گنابادی
rah در گویش گنابادی یعنی پیاده روی ، جاده
-
راه
لهجه و گویش تهرانی
دفعه
-
راه
لهجه و گویش تهرانی
برای :گربه راه رضای خدا موش نمی گیره
-
راه راه
لهجه و گویش تهرانی
نقش موازی،محرمات
-
راه به راه
لهجه و گویش تهرانی
پشت سرهم، راه و بیراه،زود به زود،پیاپی ،مرتب، بکرات
-
بافَه گرد
لهجه و گویش بختیاری
bâfa gard بافه گرد (کسى که در صحرا به دروگرانچپق تعارف مىکند و در مقابل ازگندمهاى چیده شده به او مىدهند).
-
دندون گِرد
لهجه و گویش تهرانی
گران فروش
-
هرز گرد
لهجه و گویش تهرانی
وسیلهای در چرخ نخریسی و خودرو
-
یقه گرد
لهجه و گویش تهرانی
نوعی یقه
-
گرد ،گرت
لهجه و گویش تهرانی
هروئین
-
گِرد سوز
لهجه و گویش تهرانی
چراغ نفتی شیشه دار،لامپا
-
گِرد عقل
لهجه و گویش تهرانی
شیرین عقل
-
گَرد غوره
لهجه و گویش تهرانی
غوره خشک شده کوبیده
-
راه انداختن
لهجه و گویش تهرانی
برپا کردن،تشکیل دادن ،تهیه،گروه درست کردن