کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب راحت (خوردن)
لهجه و گویش تهرانی
آسایش داشتن
-
جستوجو در متن
-
مثل آب روان
لهجه و گویش تهرانی
راحت و آسان
-
خواب خوش
لهجه و گویش تهرانی
خواب راحت
-
کِرمت خوابید
لهجه و گویش تهرانی
خیالت راحت شد
-
دشک پرقو
لهجه و گویش تهرانی
رختخواب راحت و اشرافی
-
فکری
لهجه و گویش تهرانی
پَکَر ،نا راحت
-
هولوپی
لهجه و گویش تهرانی
راحت، یکجا، آسان،خوردن یکباره
-
جُنْگ
لهجه و گویش گنابادی
jong در گویش گنابادی به معنای راحت ، جاباز ، فضای کافی
-
وِلو،()شدن/کردن
لهجه و گویش تهرانی
پراکنده، فله/پخش شدن،راحت نشستن/پهن کردن .
-
آخِهِیْش
لهجه و گویش گنابادی
akheheysh در گویش گنابادی یعنی آسوده شدم ، راحت شدم ، بالاخره فارغ شدم
-
آسود
لهجه و گویش گنابادی
asoda در گویش گنابادی یعنی راحتی خیال ، خستگی در کردن ، راحت ، آرامش داشتن
-
قُوْزُوْک
لهجه و گویش گنابادی
ghouwzouwk در گویش گنابادی یعنی قوز کمر ، کج شدن یا کج بودن مهره های ستون فقرات ، کنایه از کسی که دیر کار راحت و آسانی را انجام میدهد.