کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذبح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پِرپیت
لهجه و گویش بختیاری
perpit جان کندن جانور پس از ذبح.
-
تودلی، بره تودلی
لهجه و گویش تهرانی
جنین ذبح شده گوسفند
-
بره تودلی
لهجه و گویش تهرانی
بره ای که برای پوستش از شکم میش درآورده ذبح میکنند .
-
هَرُم آویدن
لهجه و گویش بختیاری
harom âvidan حرام شدن، مردن حیوان حلال گوشت پیش از ذبح.
-
گوشتِ دردمیر
لهجه و گویش بختیاری
gušt-e dard-mir گوشت گاو یا گوسفندِ ذبح شده بهدلیل بیمارى.
-
حلال کردن
لهجه و گویش تهرانی
نجات دادن نعمت از حرامی، ذبح حیوان رو به مرگ
-
اُووریت کِردن
لهجه و گویش بختیاری
owrit kerdan پاک کردن پیش از طبخ (کله پاچه)، پَرکندن پرنده بعد از ذبح. نیز rit .
-
گاتیلیش
لهجه و گویش بختیاری
gâ-tiliš پوست گاو ذبح شدهاى که آن را از زیر شکم تا انتهاى گردن در خطى مستقیمپاره کنند.