کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دید
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bešdi / diyeš طاری: bešdi طامه ای: boydi طرقی: bešdi کشه ای: bešdi نطنزی: bešdi
-
دید
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bešdi طاری: bešdi طامه ای: boydi طرقی: bešdi کشه ای: bešdi نطنزی: bašdi / bišdi
-
دید
لهجه و گویش بختیاری
did دود.
-
واژههای مشابه
-
دید رَش
لهجه و گویش بختیاری
did raš بسیار دود زده، ظرف بسیار سیاه ودود زده.
-
خَرزُقُل دید
لهجه و گویش بختیاری
xarzoqol-did دود دادن زخم عفونت کرده با سوزاندنسرگین خشک شده الاغ.
-
دید و دَمَّه
لهجه و گویش بختیاری
did-o-damma دود و آتش.
-
دید و دیلَق
لهجه و گویش بختیاری
did-o-deylaq دود و آتش.
-
حسن، علی را در باغ دید.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hasan ali-š ru bâq-de bedi. طاری: hasan ali-š yo raz-vâ bedi. طامه ای: hasan ali ru raz-de bodi. طرقی: hasan ali-š yo raz-de bedi. کشه ای: hasan ali-š yo raz-de bedi. نطنزی: hasan ali-š tu bâq badi.
-
هرکه مرا دید، به من سلام کرد.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: harki men-eš bedi, be men-eš selâm ka. طاری: harki mun-eš bedi, selâm-eš bekardun. طامه ای: harki mun-e bodi, salâm-e ke. طرقی: harki mon-eš bedi, sölâm-eš dikardo. کشه ای: harki mu-š bedi, salâm-eš ka. نطنزی: harki mon-eš badi, selâm-eš bak...
-
همین که (/ تا) مرا دید، پنهان شد.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nezen ke men-eš bedi, qâyem bebo. طاری: hamin go mun-eš bedi, qâyem bebo. طامه ای: hamin ko mun-e bodi, qâyam bobo. طرقی: hamin ke mon-eš bedi, qâyem bebo. کشه ای: tâ mu-š bedi, qâyem bebo. نطنزی: tâ mon-eš badi, qâyam babo.
-
جستوجو در متن
-
آلا بلبل، آلا بلبلی
لهجه و گویش تهرانی
دید از بالا
-
کورمال کورمال
لهجه و گویش تهرانی
با دید کم
-
پِنْهوْ
لهجه و گویش گنابادی
penhw در گویش گنابادی یعنی پنهان ، مخفی کردن ، قایم ، خارج از دید