کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دود و دَم ه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دٌوْدُ
لهجه و گویش گنابادی
douwdo در گویش گنابادی یعنی دویدن ، با سرعت زیاد حرکت کردن روی پاها ، عجله کردن
-
دود کباب
لهجه و گویش تهرانی
دل خوش کنک
-
سبیل دود دادن
لهجه و گویش تهرانی
تنبیه کردن
-
دود چراغ خوردن
لهجه و گویش تهرانی
زحمت کشیدن،درس خواندن
-
دود چراغ خورده
لهجه و گویش تهرانی
کسی که با زحمت تحصیل کرده
-
دود دادن سیبیل
لهجه و گویش تهرانی
مجازات کردن
-
چوس دود، () کردن
لهجه و گویش تهرانی
سیگار را سر سری کشیدن
-
عنبر دود کردن
لهجه و گویش تهرانی
دود کردن پشگل
-
کاه دود،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
مراسم نفرین درویشان
-
واژههای همآوا
-
دود و دَم(ه)
لهجه و گویش تهرانی
دود ودم پراکنده،اعتیاد
-
جستوجو در متن
-
باد و دَم
لهجه و گویش تهرانی
ورم
-
دَم دادن
لهجه و گویش تهرانی
سینه زدن و نوحه
-
کُند(ه)،کند و زنجیر
لهجه و گویش تهرانی
گوی فلزی که به پای زندانی ها می بستند