کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دست فرمون دست به فرمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دستِ پُر
لهجه و گویش تهرانی
حد اکثر
-
دستِ دلبر
لهجه و گویش تهرانی
گلدان چینی قیف شکل که دستی آنرا گرفته
-
دستِ کم
لهجه و گویش تهرانی
حد اقل
-
دستچین
لهجه و گویش تهرانی
میوه دستچین
-
دستِ بزن ،()دارد
لهجه و گویش تهرانی
کتک زن است
-
واژههای همآوا
-
دست فرمون،دست به فرمان
لهجه و گویش تهرانی
مهارت در رانندگی
-
جستوجو در متن
-
دِسْتِچِمُوْک
لهجه و گویش گنابادی
destechemouwk در گویش گنابادی یعنی دست به فرمان ، مهارت ، تبحر ، احاطه ، خبرگی در انجام فعالیتی ، زبردستی و زیرکی در انجام کار
-
رَدْ
لهجه و گویش گنابادی
rad در گویش گنابادی یعنی دست به دست دادن به نفر کناری ، پس دادن ، برگشت ، نشان ، علامت باقی مانده ، دادن ، عبور ، رفتن ، نفهمیدن
-
کله کردن
لهجه و گویش تهرانی
دست به سر کردن
-
چنگلوک
لهجه و گویش تهرانی
کج دست و پا،کسی که دست و پایش سست شده و به کمک نیازداشته باشد.
-
کله را به تاق کوبیدن
لهجه و گویش تهرانی
دست به سر کردن
-
توسری
لهجه و گویش تهرانی
ضربه با دست به سر
-
بَن به دَس
لهجه و گویش بختیاری
ban be das بند به دست (نام نوعى بازى).