کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستگاه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دار
لهجه و گویش تهرانی
دستگاه قالیبافی و بافندگی .
-
چومبول
لهجه و گویش تهرانی
دودول، دستگاه تناسلی
-
چرخ الماس
لهجه و گویش تهرانی
دستگاه شوک برقی
-
کَلِگی
لهجه و گویش تهرانی
دستگاه نجاری و تراشکاری
-
دواندن،چله دوانی
لهجه و گویش تهرانی
تار قالی و... را روی دستگاه بستن
-
روده شور
لهجه و گویش تهرانی
دستگاه شستشوی معده برای نجات مسموم
-
بساط
لهجه و گویش تهرانی
گستردنی /وسایل (فرش، سرمایه، دستگاه،زندگی،فسق)
-
مکو،ماکو
لهجه و گویش تهرانی
آلتی در دستگاه چرخ خیاطی و نیز ابزاری در بافندگی
-
مکینه
لهجه و گویش تهرانی
دستگاه مکنده یا منبع و مخزن فشار آب،تلمبه
-
پُش پیز
لهجه و گویش بختیاری
poš-piz چوبى که در دستگاه جاجیمبافى بعد از پیز قرار گیرد piz .
-
جرجیک کن
لهجه و گویش بختیاری
jerjik-kon کسى که با دستگاه جرجیک کار مىکند وپنبه تخم را از پنبه جدا کند.
-
پیز
لهجه و گویش بختیاری
piz نام قسمتى از دستگاه بافندگى جاجیم که پود را از میان تارها مىگذراند.
-
شهر فرنگ
لهجه و گویش تهرانی
دستگاه تماشای تصویر از دهانه ای کوچک ،جعبه تماشای عکس با ذرهبین
-
آلا بالا
لهجه و گویش گنابادی
alabala در گویش گنابادی به معنی تجمل ، شکوه ، جاه و جلال ، دم و دستگاه ، اسباب و زینت های گران بها، به ظاهر و لباس و تجملات فرد نیز اطلاق می کنند ، کنایه از خود را برتر دانستن نسبت به دیگران