کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دزدی و جیبکنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دزدی گرگی
لهجه و گویش تهرانی
دایم مترصد فرصت برای سرقت بودن
-
دَله دزدی
لهجه و گویش تهرانی
دزدی اشیا خرد
-
جستوجو در متن
-
جیب و بغل
لهجه و گویش تهرانی
جیب،کیف.()را پر کردن
-
شاخ تو جیب گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
تحریک کردن، ترغیب و تهییج نمودن
-
خُورجی
لهجه و گویش گنابادی
khorji در گویش گنابادی به کیسه های بافتی ای گویند که بر پشت الاغ یا دوچرخه می اندازند تا وسایل خود را در آن قرار دهند و دارای حداقل دو جیب بزرگ میباشد که هر جیب در یک طرف چرخ یا الاغ قرار میگیرد تا تعادل آن حفظ گردد و نیفتد.
-
هفت وصله
لهجه و گویش تهرانی
وسایل لوطیها شامل قمه، زنجیر، جام جیب، تسبیح درشت، چپق سر و ته نقره، دستمال ابریشمی، پاشنه کش
-
دِسْمالْ
لهجه و گویش گنابادی
desmal در گویش گنابادی یعنی دست زده شده ، گاییده شده ، استفاده شده ، پارچه ای که در جیب به عنوان عرق چین و خشک کردن صورت و پاک کردن بینی استفاده میکنند.
-
دای
لهجه و گویش گنابادی
dai در گویش گنابادی یعنی دیوار سازی ، دیوار کشی ، حصار کشی با آجر و گِل ، ته پی کنی ساختمان