کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دام دام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تَلَه
لهجه و گویش بختیاری
tala تله، دام.
-
قِسِر
لهجه و گویش بختیاری
qeser دام آبستن نشده.
-
بوغه کردن
لهجه و گویش تهرانی
باردار کردن دام ماده
-
رِنج
لهجه و گویش بختیاری
renj نام نوعى بیمارى کشنده دام.
-
دونه پاشیدن،دون پاشیدن
لهجه و گویش تهرانی
دام گذاشتن، فریفتن
-
هَشَم
لهجه و گویش بختیاری
hašam حشم، دام، گاوان و گوسفندان.
-
گَرّى
لهجه و گویش بختیاری
garri گَرى، نام نوعى بیمارى پوستى مخصوص دام.
-
پشکل در رفته
لهجه و گویش تهرانی
وزن خالص دام/گوسفند در هنگام کشتار
-
هیمَه
لهجه و گویش بختیاری
hima فضولات خشکشده دام که بهعنوان سوخت مصرف شود.
-
پاشیدن، پاچیدن
لهجه و گویش تهرانی
ترکیبات پاشیدن: آب پاش، دون پاچیدن( دام گذاشتن)
-
فیا کِردن
لهجه و گویش بختیاری
fiâ kerdan کمک کردن به نوزاد دام در خوردن شیر از پستان مادر.
-
شیر سوت
لهجه و گویش تهرانی
بره یا بازیچه برای این که بتوانند شیر دام را بدوشند.
-
آقُز
لهجه و گویش بختیاری
âqoz آغوز (جوشانده اولین شیر دام پس اززایمان به نام زِک zek).
-
کُومیر
لهجه و گویش بختیاری
ko-mir نوعى کرم ساقه گندم که خوردن آن موجب تلف شدن آنى دام مىشود.
-
گِزِک
لهجه و گویش بختیاری
gezek خرمهره، مهره سفالى فیروزهاى که براى نظربندى به گردن دام یا به لباس کودک آویزند.