کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داغ کرده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
داغ دیدن، داغ دیده
لهجه و گویش تهرانی
مُردن نزدیکان
-
گرم گرم، داغ داغ
لهجه و گویش تهرانی
تازه،دست اول
-
داغِ دل
لهجه و گویش تهرانی
مایه ناراحتی
-
نقره داغ
لهجه و گویش تهرانی
جریمه پولی
-
سوقان داغ
لهجه و گویش تهرانی
نوعی غذا با سیب زمینی و پیاز
-
آج و داغ
لهجه و گویش تهرانی
شیفته
-
داغ و درفش
لهجه و گویش تهرانی
شکنجه
-
روغن داغ کن
لهجه و گویش تهرانی
تاوه
-
پیاز/سیر/نعنا داغ
لهجه و گویش تهرانی
داغ=سرخ شده
-
پشت دست داغ کردن
لهجه و گویش تهرانی
دیگر دنبال کار نرفتن،عبرت گرفتن
-
خر داغ می کنند
لهجه و گویش تهرانی
بر خلاف ظاهر خبری نیست
-
داغ گذاشتن( به دل/ جگر)
لهجه و گویش تهرانی
درحسرت گذاشتن