کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داخل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
درون (داخل)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ru طاری: yo طامه ای: dar طرقی: yo کشه ای: yo نطنزی: tu
-
داخل آدم
لهجه و گویش تهرانی
قابل احترام ،پذیرفته در جمع
-
جستوجو در متن
-
چَپیدن
لهجه و گویش تهرانی
بزور داخل شدن
-
گلزار
لهجه و گویش تهرانی
خطی که داخل آن نقش گیاه است
-
گوره ماست
لهجه و گویش تهرانی
ماستی که شیر داخل آن کنند .
-
هُلُپ،()ی
لهجه و گویش تهرانی
صدای رفتن چیزی داخل چیز دیگر
-
هُلُف،هلفی
لهجه و گویش تهرانی
صدای رفتن چیزی داخل چیز دیگر
-
پس اب
لهجه و گویش تهرانی
آب چرک داخل تشت
-
چیوندن
لهجه و گویش تهرانی
گنجاندن، داخل نمودن، فشردن
-
خاش خاش
لهجه و گویش تهرانی
دانه داخل گرزتریاک که خوراکی است
-
زلفی
لهجه و گویش گنابادی
zolfi در گویش گنابادی یعنی قفل داخل خانه ، زنجیری که پشت در خانه از داخل می اندازند تا در قفل یا بسته تر شود.
-
مین
لهجه و گویش بختیاری
min 1.میان،بین،kerdom> entexâv unâ min-e ez:از بین آنها انتخاب کردم> . 2. در، داخل، توىِ min-e kiza>:داخلِ کوزه> .
-
چِپُنْدَنْ
لهجه و گویش گنابادی
chepoundan در گویش گنابادی یعنی جا کردن ، جا دادن ، داخل کردن ، قاطی کردن
-
نقره کوب،()ی
لهجه و گویش تهرانی
کوبیدن مفتول نقره ای داخل فلز دیگر