کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خویش کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قُمُّ خویش
لهجه و گویش بختیاری
qomm-o-xiš قوم و خویش.
-
قوم و خویش
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qomoxiš طاری: qowmoxiš طامه ای: xišoqom طرقی: qowmoxiš کشه ای: qowmoxiš نطنزی: fâmil
-
قوم و خویش
لهجه و گویش تهرانی
فامیل
-
جستوجو در متن
-
کار
لهجه و گویش بختیاری
kâr 1. کار؛ 2. زگیل.
-
کِرمِ کار
لهجه و گویش تهرانی
کار کشته، کار آزموده
-
اوسا کار
لهجه و گویش تهرانی
استاد کار
-
کار کردن
لهجه و گویش بختیاری
kâr kerdan کار کردن.
-
تن به کار دادن
لهجه و گویش تهرانی
کار کردن
-
ک.ن به کار دادن
لهجه و گویش تهرانی
کار کردن
-
دل به کار رفتن
لهجه و گویش تهرانی
با علاقه کار کردن
-
دل دادن(به کار)
لهجه و گویش تهرانی
با علاقه کار کردن
-
روند
لهجه و گویش تهرانی
کار باب و راه دست، کار بی دردسر، سری کاری
-
زخمی کردن،()کار
لهجه و گویش تهرانی
عصبانی کردن /کار را شروع و رها کردن
-
ویز
لهجه و گویش بختیاری
viz شوق کار vizom gereft>:شوقِ کار پیدا کردم> .