کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خسته
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xassa طاری: xassa طامه ای: xassa طرقی: xassa کشه ای: xassa نطنزی: xassa
-
واژههای مشابه
-
خسته و مانده
لهجه و گویش تهرانی
خیلی خسته
-
تو چون تند راه میروی، زود خسته میشوی.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: to az bas tond râh aše, zü xassa abe. طاری: to čon tund rah aše, zü xassa abe. طامه ای: to čon tund reh-e še, ǰaldi xasse abe. طرقی: to čon tund rah aše, zü xassa abe. کشه ای: to čon ton rah aše, zi xassa abe. نطنزی: to čon tond râh-e še, zu...
-
جستوجو در متن
-
مونده
لهجه و گویش تهرانی
خسته
-
مانده
لهجه و گویش تهرانی
خسته
-
خدا قوت!
لهجه و گویش تهرانی
خسته نباشی
-
مُنْدَ
لهجه و گویش گنابادی
monda در گویش گنابادی یعنی خسته
-
سر کسی را بردن
لهجه و گویش تهرانی
زیاد حرف زدن و خسته کردن کسی
-
رُس کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
تمام نیرو را گرفتن،خسته کردن
-
زِلّه
لهجه و گویش تهرانی
خسته، درمانده، بستوه آمدن
-
دِلْزَدْ
لهجه و گویش گنابادی
delzad در گویش گنابادی یعنی خسته ، سیر ، دل زده
-
مُونْدَ
لهجه و گویش گنابادی
monda در گویش گنابادی یعنی مانده است ، هنوز اینجاست ، خسته بودن ، کهنه و فاسد ، جامانده
-
هَلْف هَلْف زِدَ
لهجه و گویش گنابادی
halfhalf zeda در گویش گنابادی یعنی نفس نفس زدن به خاطر دویدن یا خسته شدن