کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرقه از دست - پوشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دست پشت کردن
لهجه و گویش تهرانی
دو دست را از پشت گرفتن
-
دست شستن از
لهجه و گویش تهرانی
رها کردن
-
دست کشیدن از
لهجه و گویش تهرانی
رها کردن
-
اِز کیسُم رفت
لهجه و گویش بختیاری
ez kisom raft از دستم رفت، از دست دادم.
-
از دست رفتن
لهجه و گویش تهرانی
مردن ، از بین رفتن
-
خر شیطان ،از ()پیاده شدن
لهجه و گویش تهرانی
حالت گمراهی و لجبازی ،دست از لجاجت برداشتن
-
از سر وا کردن
لهجه و گویش تهرانی
دست به سر کردن،جواب کردن
-
بال
لهجه و گویش تهرانی
دست از مچ تا انتهای بازو
-
آبدست
لهجه و گویش تهرانی
آب شستن دست بعد از خوردن غذا (با آفتابه و لگن ).
-
وارفتن
لهجه و گویش تهرانی
باز شدن،حل شدن،پخش شدن،نیرو را از دست دادن
-
دَر ناهادَن
لهجه و گویش بختیاری
dar nâhâdan گم کردن، از دست دادن.
-
پاک باخته
لهجه و گویش تهرانی
کسی که همه چیزش را از دست داده
-
چَپَکی
لهجه و گویش تهرانی
ضربه با کف دست یا از سمت مخالف،وارونه،برعکس
-
شاقلوس،شقاقلوس
لهجه و گویش تهرانی
بیماری کج و خشک شدن دست از مچ
-
شکستن
لهجه و گویش تهرانی
از دست دادن تحمل، اعتراف زیر شکنجه،پاره کردن میوه