کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمات تک به زیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تک و توک
لهجه و گویش تهرانی
به ندرت
-
تک خور
لهجه و گویش تهرانی
کسی که فقط به فکر خودش است
-
سر به جهنم زدن
لهجه و گویش تهرانی
زیاد بودن
-
سر به فلک زدن
لهجه و گویش تهرانی
زیاد بودن
-
لی لی به لالا گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
زیاد توجه کردن
-
مایه گیر
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که به ارتفاع زیاد پرواز می کند
-
خِرِّه
لهجه و گویش تهرانی
لجن ،گِل ـ آغشته به نمک زیاد
-
سور چرون
لهجه و گویش تهرانی
کسی که زیاد به مهمانی میرود
-
پاشنه در را کندن، از پاشنه درآوردن
لهجه و گویش تهرانی
پیگیری شدید،مراجعه زیاد به جایی
-
به تر بَسّن
لهجه و گویش بختیاری
be tar bassan 1. مدتى زیاد علوفه تازه به چارپایى دادن؛2. کسى را با ترکه تنبیه کردن.
-
پَسُوک
لهجه و گویش گنابادی
pasowk در گویش گنابادی یعنی ولگرد ، خیابان گرد، به کسی اطلاق میگردد که زیاد از خانه بیرون میرود و به همه جا سر میزند و سرک میکشد.
-
یِخْدو
لهجه و گویش گنابادی
yekhdouw در گویش گنابادی به محل ذخیره برف و یخ در زمستان جهت استفاده در تابستان گویند.محلی است شبیه آب انبار که از لحاظ هندسی طوری ساخته شده که با وجود گرمای زیاد تابستان در کویر قادر به محافظت برف و یخ های ذخیره شده در زمستان برای فروش و عرضه به مرد...
-
لِشْوَرَ
لهجه و گویش گنابادی
leshwara در گویش گنابادی به معنای جنده ، فاحشه ، زنی که زیاد آلت درونش شده ، و در عین حال کنایه از ، از کار افتادگی و کهنه شدن ، خارج شدن از آکبندی و داخل شدن در کهنگی به خاطر استعمال بالا است.
-
تَقِز
لهجه و گویش گنابادی
taghez در گویش گنابادی یعنی زنجره/ جیرجیرک وحشی گونه ای از حشره دارای دوچشم که با فاصله از هم بر روی سر قرار دارد و دو بال شفاف با رگه های. زیاد بیشترین مدت عمر به صورت لارو در زیر خاک و لابه لای پوسته درختان سپری می شود که بعضا تا 17 سال نیز در بعضی...
-
جَرّ
لهجه و گویش بختیاری
jarr 1. مقاوم؛ 2. لاستیکمانند، چرم تابیده،پوست سر گاو را که سوراخهاى زیاد داردو نامرغوب است پس از دباغى مىتابند وبراى وصل گاوآهن به یوغ بهکار برند yo ؛3. دعوا، کشمکش jarr kâštan>:کشمکش کردن، دعوا راه انداختن> .