کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاموش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاموش
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xâmus طاری: xâmus طامه ای: xâmus طرقی: xâmus کشه ای: xâmus نطنزی: xâmus
-
جستوجو در متن
-
خَفیدن
لهجه و گویش تهرانی
خاموش کردن
-
کور
لهجه و گویش بختیاری
kur 1. خاموش؛ 2. نابینا.
-
کور آویدن
لهجه و گویش بختیاری
kur ǎvidan 1. کور شدن؛ 2. خاموش شدن.
-
کور کِردن
لهجه و گویش بختیاری
kur kerdan 1. نابینا کردن؛ 2. خاموش کردن.
-
بیْ موچ
لهجه و گویش گنابادی
bimoch در گویش گنابادی یعنی ساکت ، خاموش
-
خفه کردن
لهجه و گویش تهرانی
خاموش شدن موتور بعلت کمی هوا
-
پِت پِت،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
صدای خاموش شدن ،صدای موتوری که خفه کار کند
-
مردنگی
لهجه و گویش تهرانی
استوانه شیشه ای که دور چراغ گذاشته میشد، خاموش نشود، چراغ محفظهدار