کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خالي من الرصاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خالی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xâli طاری: xâli طامه ای: xâli طرقی: xâli کشه ای: xâli نطنزی: xâli
-
خالى
لهجه و گویش بختیاری
xâli (i) 1. خالص، تنها be asb jow xâli edan>:بهاین اسب جو خالص مىدهند، فقط جومىدهند> ؛ 2. تهى.
-
خالی
لهجه و گویش تهرانی
تنها ،بدون چیزی :نان خالی، دست خالی، شاش خالی
-
خالی خالی
لهجه و گویش تهرانی
تنها ،بدون چیزی،بدون مخلفات
-
خالی کردن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xâli bekeri طاری: xâli kard(mun) طامه ای: xâli kardan طرقی: xâli kardmun کشه ای: xâli kardmun نطنزی: xâli kardan
-
دامن خالی
لهجه و گویش تهرانی
بدون بچه
-
نون خالی
لهجه و گویش تهرانی
نان بدون خورش
-
نون خالی
لهجه و گویش تهرانی
غذای بدون خورشت
-
جیب خالی
لهجه و گویش تهرانی
بدون پول
-
خالی بندی
لهجه و گویش تهرانی
دروغ بافی
-
چُر خالی
لهجه و گویش تهرانی
ادرار کوچک ـ شاش
-
شاش خالی
لهجه و گویش تهرانی
ادرار/بی ارزش
-
زیر پا خالی کردن
لهجه و گویش تهرانی
پشتیبانی را سلب کردن
-
میدون خالی کردن
لهجه و گویش تهرانی
تاب نیاوردن
-
پُز عالی، جیب خالی
لهجه و گویش تهرانی
ظاهر بی محتوی: با سیلی صورتش را سرخ کرده