کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرکتشناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ازبس غذا خورده است، دیگر نمیتواند از جایش حرکت کند.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: veski qazâ-š bexarde, yâš-de tekun neši xa. طاری: vaski-š bexârda, ebi takkun naša xâ. طامه ای: vaski qozâ-y boxârde, bešârnayye yây-de beland ebu. طرقی: veski qözâ-š bexârda, ebi teqeš navâna yâš-de tekun bexera. کشه ای: veske-š qezâ bexârd...
-
جستوجو در متن
-
حریکت
لهجه و گویش تهرانی
حرکت
-
سوزن انداز،جای ()ندارد
لهجه و گویش تهرانی
جای حرکت
-
جُم جول کِردن
لهجه و گویش بختیاری
jom jul kerdan جنبیدن، حرکت کردن.
-
جُم خوردن
لهجه و گویش بختیاری
jom xordan جنبیدن، حرکت کردن.
-
زمینگیر،()شدن/کردن
لهجه و گویش تهرانی
کسی که قادر به حرکت نیست
-
لِخ لِخ کردن
لهجه و گویش تهرانی
آهسته حرکت کردن
-
خشک زدن
لهجه و گویش تهرانی
بی حرکت ماندن
-
قُوَت زانو
لهجه و گویش تهرانی
توان حرکت
-
پا به ره
لهجه و گویش بختیاری
pâ-be-ra پا به راه، آماده حرکت.
-
بیل بیلی
لهجه و گویش تهرانی
جنبش آرام، حرکت کند
-
میل بازی ٬ میله کردن
لهجه و گویش تهرانی
حرکت عمودی کبوتر به سمت بالا
-
لُوکَّه،()رفتن،کردن
لهجه و گویش تهرانی
حرکت اسب ،یرغه.
-
هِّی کردن،هِی هِی
لهجه و گویش تهرانی
اسب را به حرکت انداختن