کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گِلِشکَن
لهجه و گویش بختیاری
geleškan گودال حاصل از خاکبردارى.
-
تخم شربتی
لهجه و گویش تهرانی
حاصل گیاهی که در شربت میریزند
-
چُفیدَن
لهجه و گویش بختیاری
čofidan درد حاصل از فشار آوردن به زخم.
-
جیرّیدَن
لهجه و گویش بختیاری
jirridan خط نورانى حاصل از حرکت شهابسنگها در آسمان.
-
تخم خر
لهجه و گویش تهرانی
فحش = قاطر که از مادیان و خر نر حاصل میشود.
-
قِبْلَ
لهجه و گویش گنابادی
ghebla در گویش گنابادی یعنی تاول حاصل از سوختگی بدن ، تاول ، سوختگی
-
آزِگار
لهجه و گویش گنابادی
azegar در گویش گنابادی یعنی لعنتی ، بی فایده ، بی حاصل ، از دست رفته ، حرام شده
-
گُمَّه
لهجه و گویش بختیاری
gomma صداى برخورد اجسام با زمین، صداى حاصل از پرتاب سنگ در چاهى عمیق و پرآب.
-
خارتُو
لهجه و گویش گنابادی
khartow در گویش گنابادی یعنی کار بی حاصل ، کاری برای حل مشکل که مشکل یا مشکلات جدیدی در زندگی ایجاد میکند.(خواهرتو)در این معنی یعنی دهنت سرویس ، آفرین
-
رُشُور
لهجه و گویش گنابادی
roshouwr روشور ، روشویه ، و آن ماده ای است که در گناباد از ترکیب مغز گوسفند و پوکَهْ (گرد سفیدی است که از نوعی سنگ معدنی پس از پخته شدن بدست می آید)مخلوط میکنند و از حاصل بدست آمده در حمام برای شستن خود همراه با کیسه استفاده میکنند.