کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جز و بز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جِزّ جگر
لهجه و گویش تهرانی
داغ،سوز جگر.()بزنی!=داغ ببینی!
-
جِزّ ووِزّ
لهجه و گویش تهرانی
التماس
-
جز خوردن،
لهجه و گویش تهرانی
سوختن، سرخ شدن.
-
جز جگر زدن،جز جگر زده
لهجه و گویش تهرانی
داغ دیدن ،نوعی نفرین است
-
جز بلا زدن،الهی()بزنی
لهجه و گویش تهرانی
نفرین ،از ناراحتی بسوزی!
-
جستوجو در متن
-
بُز قو ،بُز خو،() کردن
لهجه و گویش تهرانی
کمین کردن مانند خوابیدن بز
-
تیماج
لهجه و گویش تهرانی
پوست نامرغوب بز و گوسفند برای سراجی و کفاشی
-
لیت
لهجه و گویش بختیاری
lit آلت تناسلى گاو، بز نر و قوچ.
-
بُزِ گَد
لهجه و گویش بختیاری
boz-e gad بزِ بىشاخ. (مردم لرستان گوشت این بز رانمىخورند و براى آن داستانى نقلمىکنند:در لرستان زیارتگاهى است کهمتولى آن بزى گد داشت و مردم شیرشرا متبرک مىدانستند. گفته مىشود مردىآن بز را دزدید و گوشت آن را خورد و پس از آن عقرب او را گزید و مرد.)
-
بُز آوردن
لهجه و گویش تهرانی
بد آوردن،از اصطلاحات قاب بازی(بز و اسب نام رویه های مهره)
-
مَشگَه
لهجه و گویش بختیاری
mašga مَشگ، خیک، پوست دباغى شده بز براى نگهدارى آب و دوغ و گرفتن کره از ماست.
-
مِیْگیْ
لهجه و گویش گنابادی
meygi در گویش گنابادی به ریسمان و طنابی که با موی بز بافته میشده گفته میشده است.
-
کَل
لهجه و گویش بختیاری
kal 1. خانه کوچک و محقر kal xerâva>:خانه قدیمى و فرسوده> ؛ 2. بز کوهى نر؛ 3. ظرف سفالى ترک خورده یا لب پریده، ظرف فلزى معیوب، ظرف غذاى سگ؛ 4. کربلایى.
-
اُلاّر
لهجه و گویش بختیاری
ollâr دوغاب آرد (مخلوطى از آرد و آب کهپوست گاو یا بز را به مدت دو تا سه هفتهبراى دباغى در آن اندازند تا بگندد).