کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جان پناه 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جان جان
لهجه و گویش تهرانی
مادر شوهر
-
بَبَم ،بَبَم جان، بابام جان، بالام جان
لهجه و گویش تهرانی
بچه من،فرزندم .
-
بالم،بالام جان،ببم جان
لهجه و گویش تهرانی
بچه من،بَبَم،فرزندم
-
ننه جان
لهجه و گویش تهرانی
مادر بزرگ،بی بی،خاتون
-
نوشِ جان
لهجه و گویش تهرانی
گوارای وجود
-
جان ،جون
لهجه و گویش تهرانی
تن ،پایین تنه
-
جانِ مولا
لهجه و گویش تهرانی
نوعی قسم
-
دور از جان ،دور از جان شما
لهجه و گویش تهرانی
بلا نسبت
-
آتیشک،()به جان گرفته
لهجه و گویش تهرانی
کوفت،سفلیس
-
افتادن( به جان کسی )
لهجه و گویش تهرانی
حمله ور شدن
-
به جان چیزی افتادن
لهجه و گویش تهرانی
حمله ور شدن
-
خان جان بزرگ
لهجه و گویش تهرانی
مادر بزرگ
-
خان جان،خانجون
لهجه و گویش تهرانی
خانم جان،مادر
-
آوردن (با مفعول بی جان)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bârdan طاری: bârd(mun) طامه ای: bârdan طرقی: bârdmun کشه ای: bârdmun نطنزی: bârdan
-
بردن (با مفعول بی جان)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: beberi طاری: bard(mun) طامه ای: bardan طرقی: bardmun کشه ای: bardmun نطنزی: bardan