کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُوْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تُوْ
لهجه و گویش گنابادی
touw در گویش گنابادی به معنای تب و سردرد و گرمای بدن است.
-
واژههای مشابه
-
تو
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: to طاری: to طامه ای: to طرقی: to کشه ای: to نطنزی: to / ta
-
تَوَ
لهجه و گویش گنابادی
tawa در گویش گنابادی یعنی ظرف سرخ کن ، ماهی تابه ، ظرف مسی که برای تف دادن غذا یا پختن غذا با روغن استفاده میشود.
-
تُو
لهجه و گویش بختیاری
tu لایه نازکى که روى شیر و ماست و امثال آنها تشکیل مىشود. tu-šir>:سرشیر>.
-
تو
لهجه و گویش بختیاری
to تو، شما.
-
تو
لهجه و گویش تهرانی
تب
-
کِلِّ تُوْ
لهجه و گویش گنابادی
kelletouw در گویش گنابادی یعنی سرگیجه ، سر درد
-
تو ماس
لهجه و گویش بختیاری
tu-mâs چربى روى ماست.
-
میان تو
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که در ارتفاع متوسط پرواز می کند
-
ته تو
لهجه و گویش تهرانی
باقیمانده، ته مانده
-
تو ـ
لهجه و گویش تهرانی
(میانوندجهت ترکیب)شیر تو شیر، خر تو خر،خر تو الاغ
-
تو خوردن
لهجه و گویش تهرانی
تاب خوردن
-
تو دهنی
لهجه و گویش تهرانی
ضربه به دهان
-
تو زدن
لهجه و گویش تهرانی
منصرف شدن