کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تورتیغههای جمجمهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جمجمه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kâsasar / kudu طاری: ǰumǰuma طامه ای: ǰomǰoma طرقی: kalla کشه ای: ǰomǰoma نطنزی: ǰomǰoma/koduqe
-
اِلهاک دیو
لهجه و گویش تهرانی
از دیو های افسانه ای،تشبیه توهین آمیز
-
دل ای دل،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
ترجیع بند تصنیف های قدیمی،علافی
-
پا چکمه ای
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که روی پنجه های پا و انگشتانش پر روییده
-
خیارک
لهجه و گویش تهرانی
کیاهی خودرو با میوه سمی/ورم چرکی در بدن/برجستگی استوانه ای/ورم غده های کشاله ران
-
دِیزَق
لهجه و گویش گنابادی
deyzagh دیزق شهری بوده در پنج کیلومتری غرب گناباد که قنات دیزق نیز از آنجا میگذرد و در زمان ساخت این شهر باستانی ای قنات حفر شده است.این شهر باستانی به علت زلزله ای بزرگ که در آن زمان رخ داده ویران شده و خرابه های آن به مرور زمان بر اثر طوفان شن زیر ...
-
تابستان گرمترین فصل سال است (/ در تابستان گرما بیش از فصل های دیگر است).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tâbessun garmtarin fasl-e sâl-a. طاری: tâbassun garmtarin fasl-e sal-a. طامه ای: tâbessun garmâ viš-e faslâ-ye ebi-ye (/-ya). طرقی: tâbassun garmtarin fasl-e sal-a. کشه ای: tâbassun garmtarin fasl-e sâl-a. نطنزی: tâbessun garmtar az faslâ-ye...
-
پَشَن
لهجه و گویش گنابادی
pashan شهری باستانی مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد که در چهل کیلومتری شرق گناباد واقع است.خرابه های این شهر در اطراف تپه ای باستانی قرار گرفته است که این تپه هم باستانی میباشد و کهن تر از شهر پشن بوده و قبل از ساخت شهر پشن وجود داشته است و قدمت آن م...
-
خُورجی
لهجه و گویش گنابادی
khorji در گویش گنابادی به کیسه های بافتی ای گویند که بر پشت الاغ یا دوچرخه می اندازند تا وسایل خود را در آن قرار دهند و دارای حداقل دو جیب بزرگ میباشد که هر جیب در یک طرف چرخ یا الاغ قرار میگیرد تا تعادل آن حفظ گردد و نیفتد.
-
تَقِز
لهجه و گویش گنابادی
taghez در گویش گنابادی یعنی زنجره/ جیرجیرک وحشی گونه ای از حشره دارای دوچشم که با فاصله از هم بر روی سر قرار دارد و دو بال شفاف با رگه های. زیاد بیشترین مدت عمر به صورت لارو در زیر خاک و لابه لای پوسته درختان سپری می شود که بعضا تا 17 سال نیز در بعضی...
-
درب صفه
لهجه و گویش گنابادی
darbe sofe درب صوفه یا به قول مردم گناباد درصوفه روستای کوچکی است که از نظر موقعیت و زیبایی محل دارای اهمیت است و در فاصله 6 کیلومتری روستای زیبد و 30 کیلومتری غرب گناباد واقع است. و ارتفاع آن از سطح دریا 1655 متر می باشد. سه طرف آن کوه مرتفع قرار گر...
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...