کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنگ گشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تَنگ
لهجه و گویش بختیاری
tang 1. تنگ؛ 2. نام تسمهاى چرمى که از زیر شکم اسب و الاغ مىگذرد، دَوال؛ 3. دَرّه، تنگه میان دو کوه.
-
تِنگ
لهجه و گویش بختیاری
teng سِفت، فشرده.
-
تُنگ
لهجه و گویش بختیاری
tong تُنگ، ظرفِ دوغخورى.
-
تَنگ
لهجه و گویش تهرانی
محکم، سخت،تسمه بستن زین، قید
-
تُنگ
لهجه و گویش تهرانی
ظرف آب،پارچ
-
تَنگ
لهجه و گویش تهرانی
نزدیک:() غروب، ()بون=بام
-
چِشْ تَنگ
لهجه و گویش گنابادی
chesh tang در گویش گنابادی یعنی خسیس ، گدا ، مال دوست ، ثروت اندوز
-
نظر تنگ
لهجه و گویش تهرانی
کوتاه نظر، خسیس، تنگ چشم
-
دس تنگ
لهجه و گویش بختیاری
das-tang تنگدست، تهیدست.
-
تنگ افتادن
لهجه و گویش تهرانی
سنگین شدن کسی که غذای زیاد بخورد
-
تنگ مشته
لهجه و گویش تهرانی
گیره چوبی حکاکی که آنرا داخل تنگ میگذارند
-
تَنگ، تنگه
لهجه و گویش تهرانی
کدر، کوچک، تنگ کوچک
-
چش تنگ
لهجه و گویش تهرانی
خسیس و تنگ نظر،بخیل
-
چشم تنگ
لهجه و گویش تهرانی
تنگ نظر
-
عصر تنگ
لهجه و گویش تهرانی
وقت غروب