کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تند وناشمرده سخن گفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تند و فرز
لهجه و گویش تهرانی
چابک
-
تو چون تند راه میروی، زود خسته میشوی.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: to az bas tond râh aše, zü xassa abe. طاری: to čon tund rah aše, zü xassa abe. طامه ای: to čon tund reh-e še, ǰaldi xasse abe. طرقی: to čon tund rah aše, zü xassa abe. کشه ای: to čon ton rah aše, zi xassa abe. نطنزی: to čon tond râh-e še, zu...
-
جستوجو در متن
-
لب تر کردن
لهجه و گویش تهرانی
باده نوشیدن ،سخن گفتن،به محض گفتن.
-
پرت و پلا گفتن
لهجه و گویش تهرانی
یاوه و سخن بیهوده گفتن است
-
دهن واکردن
لهجه و گویش تهرانی
سخن گفتن.
-
لب تِرِکوندن
لهجه و گویش تهرانی
سخن گفتن،حرف زدن.
-
زون آورى کردن
لهجه و گویش بختیاری
zunâvari kerdan زبانآورى کردن، داد سخن دادن، باگستاخى سخن گفتن.
-
هَرف زیدن
لهجه و گویش بختیاری
harf zeydan 1. حرف زدن، سخن گفتن؛ 2. ناسزا گفتن bem harf zeyd>:به من ناسزا گفت> .
-
نُقُّش
لهجه و گویش بختیاری
noqqoš نطق، سخن گفتن، ابراز نظر کردن.
-
مِنْ مِنْ
لهجه و گویش گنابادی
menmen در گویش گنابادی یعنی با لکنت ، با گرفتگی سخن گفتن ، تامل در هنگام سخن راندن
-
وَحَرْف
لهجه و گویش گنابادی
waharf در گویش گنابادی یعنی شوق سخن گفتن را در کسی برانگیختن ، زیرِ زبان کشیدن ، مشغول و سرگرم کردن کسی با سخن
-
ایزایى دادَن
لهجه و گویش بختیاری
izâi dâdan 1. متلک گفتن؛ 2. سخن نیشدار زدن، عتراض کردن.
-
مُوچْ کْی
لهجه و گویش گنابادی
moch ki در گویش گنابادی یعنی بالاخره حرف زد ، صحبت کرد ، پاسخ داد ، دهانش را برای سخن گفتن باز کرد.
-
واکِرْدَن
لهجه و گویش گنابادی
wakerdan در گویش گنابادی یعنی باز کردن چیزی ، چیدن چیزی (میوه ، سبزی ، گل و...) کنایه از باز کردن دهان و سخن گفتن