کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی مزگی بی مزگی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیْ موچ
لهجه و گویش گنابادی
bimoch در گویش گنابادی یعنی ساکت ، خاموش
-
بیْ رَدْ
لهجه و گویش گنابادی
birad در گویش گنابادی یعنی گم ، ناپیدا ، مفقود
-
بى کِش
لهجه و گویش بختیاری
bi-keš ساکت باش، حرف نزن.
-
بى مى
لهجه و گویش بختیاری
bi mi بدون مو.
-
بى صُورت کِردن
لهجه و گویش بختیاری
bi surat kerdan بکارت دوشیزهاى را به زور برداشتن.
-
اُووِ بى لَقُم خوردَ
لهجه و گویش بختیاری
ow-e bi laqom xorda 1. بدون افسار آب خورده؛ 2. (کنایى)شخص بىادب و گستاخ.
-
بیخود و بیجهت
لهجه و گویش تهرانی
بدون علت
-
واژههای همآوا
-
بی مزگی، بی مزگی کردن
لهجه و گویش تهرانی
شوخی بارد کردن
-
جستوجو در متن
-
لوسگیری
لهجه و گویش تهرانی
بی مزگی
-
خُنُکْ
لهجه و گویش گنابادی
khonok در گویش گنابادی یعنی بی مزگی ، کار زشت ، بی تربیتی ، سرما ، سردی هوا
-
شوخی و بذله
لهجه و گویش تهرانی
خوش مزگی
-
لو دادن،خود را ()
لهجه و گویش تهرانی
افشا کردن/بی عفتی کردن
-
پشت چشم نازک کردن
لهجه و گویش تهرانی
ناز کردن،بی اعتنایی