کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی سر و بی سامان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیْ موچ
لهجه و گویش گنابادی
bimoch در گویش گنابادی یعنی ساکت ، خاموش
-
بیْ رَدْ
لهجه و گویش گنابادی
birad در گویش گنابادی یعنی گم ، ناپیدا ، مفقود
-
بى کِش
لهجه و گویش بختیاری
bi-keš ساکت باش، حرف نزن.
-
بى مى
لهجه و گویش بختیاری
bi mi بدون مو.
-
بى صُورت کِردن
لهجه و گویش بختیاری
bi surat kerdan بکارت دوشیزهاى را به زور برداشتن.
-
جستوجو در متن
-
پِیْدَرْ
لهجه و گویش گنابادی
peidar در گویش گنابادی یعنی عروس و داماد کردن ، سر و سامان دادن ، از آب و گل در آوردن ، ازدواج کردن
-
آسمون جُل
لهجه و گویش تهرانی
بی سر پناه،فقیر،لات، بی سر وپا
-
اَلدَنگ
لهجه و گویش تهرانی
بیکاره و هرزه،ولگرد و بی سر و پا.
-
لات بازی،()در آوردن
لهجه و گویش تهرانی
سر و صدا و بی ادبی،اوباشی
-
لات و اوباش
لهجه و گویش تهرانی
بی سر و پا
-
لات و بیکار
لهجه و گویش تهرانی
بی سر و پا
-
سر گردنه،دزد ()
لهجه و گویش تهرانی
محل گردنه،دزد بی انصاف و علنی
-
دار دار کردن
لهجه و گویش تهرانی
حرف بی معنا و پر سر و صدا،جار زدن
-
سر به هوا
لهجه و گویش تهرانی
بی توجه،بی دقت،گیج،حواس پرت