کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش از اندازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کم و بیش
لهجه و گویش تهرانی
تقریبا
-
جستوجو در متن
-
بادُمَک
لهجه و گویش بختیاری
bâdomak برجستگى بخشى از زبان به اندازه بادام.
-
جورْواْجوْر
لهجه و گویش گنابادی
jorwajwr در گویش گنابادی یعنی از انواع مختلف ، متنوع ، گوناگون ، مختلف ، در انواع رنگ و اندازه و شکل
-
خِرگُو
لهجه و گویش گنابادی
khergouw در گویش گنابادی یعنی زبان نفهم ، کنایه از کسی که به اندازه الاغ و گاو هم نمیفهمد.
-
نون میلیچَک
لهجه و گویش بختیاری
nun-miličak پنیرک، دانه گیاهى از خانواده ختمى به شکل و اندازه قرص که مصرف دارویى دارد.
-
کُدُفک
لهجه و گویش گنابادی
kodofk در گویش گنابادی یعنی بزرگ ، بیش از اندازه معمول و متعادل ، خارج از عرف چیزی مثلا کله کدفک یعنی کسی که سرش خیلی نسبت به جثه اش بزرگ است.
-
دِز
لهجه و گویش بختیاری
dez نام مُهرى چوبى به اندازه تقریبى 18 × 50سانتىمتر که پس از جدا کردن دانه از کاه،گندمها را بهصورت مخروطى خرمنمىکنند و دامنه آن را از اطراف مُهر کنند تازمان تقسیم فرا رسد. نوشته روى مُهر، «یاعلى مدد» یا کلماتى از قرآن است که بهخط بنائى حک شده است.
-
جُوو قاسُم
لهجه و گویش بختیاری
jow qâsom نام گیاهى خودرو، داراى سه برگ باریکو غدهاى به اندازه یک فندق بزرگ کهخوردنى است. چون از راه غده تکثیرمىشود و همین غده را مردم از زیر خاکبیرون مىآورند، رو به انقراض است.
-
فرش
لهجه و گویش بختیاری
farš فرش، قالى (یک دست فرش براى یک اتاق شامل چهارقطعه به نامهاى میون فرش یک تخته با پهناى بیشتر، کناره، دو قطعه و باریکتر از میان فرش سر فرش است که یک تخته مىباشد. ابعاد آنها به اندازه اتاق بستگى دارد).
-
کالوئى
لهجه و گویش بختیاری
kâlowi نوعى پاىافزار ابتدایى که احتمالاً چارُق باشد و قبل از گیوه مورد استفاده بوده است. طرز تهیه:یک قطعه چرم بزرگتر از کف پا که دور آن را به فاصله سه تا چهار سانتىمتر سوراخ کردهاند و چرم ضخیم دیگرى را به اندازه کف پا روى آن مىنهند و نوار باریک چرمى ...
-
بَد بَده
لهجه و گویش بختیاری
bad bada 1. بلدرچین؛ 2. نام پرندهاى به اندازه گنجشک که زیر شکمش زرد رنگ است. (این پرنده هنگام خواندن، در آغاز دو تاسه بار مىگوید «بدبده» و سپس اصوات دیگرى به آن مىافزاید. در فرهنگ عامیانه چنین رایج است که این پرنده مىگوید:"bad bada bad bada ez mo bad...
-
باد کَپون
لهجه و گویش بختیاری
bâd kapun باد خورک، نام علمى آن:Martinet nori است. پرندهاى است سیاهرنگ و مهاجربه اندازه سار با پاهاى بسیار کوتاه وبالهاى بزرگ که نمىتواند روى زمین بنشیند یا راه برود و اگر به زمین بیفتدنمىتواند به پرواز درآید و همیشه خارجاز لانه در حال پرواز است. این...