کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون داد آن را پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیرون رَوِش،بیرون رَوی
لهجه و گویش تهرانی
اسهال
-
برون (بیرون)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bar طاری: bar طامه ای: bar طرقی: bar کشه ای: bar نطنزی: bar
-
بیرون رُووى
لهجه و گویش بختیاری
birun rowi بیرونروى، اسهال.
-
دستش از گور بیرون است
لهجه و گویش تهرانی
ناراحتی مرده از کسی
-
دیروز با خانواده به دشت (/ صحرا / بیرون / باغ) رفتیم.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hezze xo vačahâ bešdima dašd. طاری: heze xo kiyavâda bešoyim sahrâ. طامه ای: hezze xânevâdegi bošeɹim (/ bošeɂim) raz. طرقی: hezze xoye kiyavâda bešoyim dašd. کشه ای: hezze xo xânevâda bešoyim bar. نطنزی: hezze bâ kiyavâda bašoyim dašt.
-
پا تو کفش کسی کردن/از کفش کسی بیرون آوردن
لهجه و گویش تهرانی
دخالت در کار کسی/عدم مداخله
-
جستوجو در متن
-
داد دل، () را گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
کام
-
مُوچْ کْی
لهجه و گویش گنابادی
moch ki در گویش گنابادی یعنی بالاخره حرف زد ، صحبت کرد ، پاسخ داد ، دهانش را برای سخن گفتن باز کرد.
-
پِلَش
لهجه و گویش گنابادی
pelash در گویش گنابادی یعنی کثیف ، کنایه از کسی که کاری را که میشود تمیز انجام داد کثیف انجام میدهد.
-
مِکْمِکَه
لهجه و گویش بختیاری
mek-meka پستانک (مغز بادام، نبات و نخودچى را آسیاب کنند و یک قاشق مرباخورى از آن را در دستمال سفید تمیزى ریزند و دور آن را نخ بندند و چند عدد آن را بهصورت پستانک درآورند تا شب هنگام که کودک بىقرارى کند یکى از آنها را آب زنند و در دهان کودک گذارند.)
-
بُزِ گَد
لهجه و گویش بختیاری
boz-e gad بزِ بىشاخ. (مردم لرستان گوشت این بز رانمىخورند و براى آن داستانى نقلمىکنند:در لرستان زیارتگاهى است کهمتولى آن بزى گد داشت و مردم شیرشرا متبرک مىدانستند. گفته مىشود مردىآن بز را دزدید و گوشت آن را خورد و پس از آن عقرب او را گزید و مرد.)
-
کالوئى
لهجه و گویش بختیاری
kâlowi نوعى پاىافزار ابتدایى که احتمالاً چارُق باشد و قبل از گیوه مورد استفاده بوده است. طرز تهیه:یک قطعه چرم بزرگتر از کف پا که دور آن را به فاصله سه تا چهار سانتىمتر سوراخ کردهاند و چرم ضخیم دیگرى را به اندازه کف پا روى آن مىنهند و نوار باریک چرمى ...
-
هُنِ
لهجه و گویش بختیاری
hone آن را.
-
تَلْوارَه
لهجه و گویش بختیاری
talvâra چهارپایهاى که مشک آب و مانند آن را روى آن نهند.