کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیدار
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: viyâr طاری: biyâr طامه ای: bidâr طرقی: biyâr کشه ای: biyâr نطنزی: bidâr
-
واژههای مشابه
-
بیدار آویدَن
لهجه و گویش بختیاری
bidâr âvidan بیدار شدن.
-
خواب و بیدار
لهجه و گویش تهرانی
در حالت بهر
-
جستوجو در متن
-
سر بر داشتن
لهجه و گویش تهرانی
بیدار شدن
-
سربرداشتن
لهجه و گویش تهرانی
بیدار شدن
-
چُرت پاره کردن
لهجه و گویش تهرانی
بیدار کردن
-
پاشدن
لهجه و گویش تهرانی
ایستادن،بیدار شدن
-
ساعت (صحت)آبگرم/خواب
لهجه و گویش تهرانی
خطاب به کسی که از حمام بیاید ،یا بیدار شود
-
پروندن ،از خواب()
لهجه و گویش تهرانی
ناگهان از خواب بیدار کردن
-
پاشُوْ
لهجه و گویش گنابادی
pashow در گویش گنابادی یعنی بلند شو ، برخیز ، بیدار شو ، وَخِ
-
اَجیر
لهجه و گویش گنابادی
ajir در گویش گنابادی یعنی سرحال شدن پس از بیدار شدن از خواب ، سرحال شدن و یافتن خود بعد از بی حالی و غم
-
عمو یادگار
لهجه و گویش تهرانی
شخصیتی فرضی:نه بدار و نه ببار اسمشو بذار (). عمو یادگار،خوابی یا بیدار