کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچوب یا بمیخ بستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تِریشه / تیریشه بستن
لهجه و گویش تهرانی
دخیل بستن به امامزاده و مکان یا درخت مقدس
-
اَخیَه
لهجه و گویش بختیاری
axya اخیه، میخ آخور، میله یا قلاب مخصوصى که براى بستن افسار، کنارِآخور نصب مىکنند.
-
بستن
لهجه و گویش تهرانی
با جادو ،یا دعا مانع شدن:()بخت،() مرد:قدرت جنسی مرد را زائل کردن
-
کِمِنْدو
لهجه و گویش گنابادی
kemendouw در گویش گنابادی به محل بستن کمند اسب گفته میشده که معمولا سازه ای چوبی مخصوص بستن اسب ها یا دیگر حیوانات در داخل شهر بوده است.
-
بَند
لهجه و گویش گنابادی
band در گویش گنابادی به معنای گیر کردن ، آویزان ماندن ، وابستگی به چیزی یا کسی ، بستن و پر شدن مجرا میباشد.
-
میل تَوَره
لهجه و گویش بختیاری
mil-tavara 1. شببند (میلهاى آهنى براى بستن دروازه)؛ 2. میله فلزى که سنگ زبرین آسیاب آبى را به چرخش درمىآورد؛ 3. میله چوبى یا فلزى که به دو سر گلینه در خرمنکوب وصل است. (تصویر) چونورگ.