کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچه داری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بَچَه
لهجه و گویش بختیاری
bača بچه.
-
بَچَه اِنّاختَن
لهجه و گویش بختیاری
bača ennâxtan بچه انداختن، سقط کردن جنین.
-
بچَه خیردَه
لهجه و گویش بختیاری
bača-xirda بچههاى کوچک، خردسالان.
-
بَچَه لُوتى
لهجه و گویش بختیاری
bača-luti 1. بچه لوطى، پسر بچهاى که همراه مطربان در مجلس عروسى مىرقصد؛ 2. جوان جلف.
-
بَچَه مِیتَو
لهجه و گویش بختیاری
bača meytav بچه مکتب، کودکى که به مکتب مىرود.
-
بچه انداختن
لهجه و گویش تهرانی
سقط جنین کردن
-
بچه باز
لهجه و گویش تهرانی
منحرف
-
بچه پررو
لهجه و گویش تهرانی
خطاب به جوان بی ادب
-
بچه تهرون
لهجه و گویش تهرانی
تهرانی
-
بچه جون
لهجه و گویش تهرانی
خطاب به کودک
-
بچه خوشگل
لهجه و گویش تهرانی
پسر بد کاره،بچه مزلّف
-
بچه دون
لهجه و گویش تهرانی
رحم ،بچه دان
-
بچه شوهر
لهجه و گویش تهرانی
نا فرزندی
-
بچه فِسقِلی
لهجه و گویش تهرانی
کوچولو
-
بچه گدا
لهجه و گویش تهرانی
بچه فقیر، از خانواده پایین: مسجد شاه چراغونه بچه گدا فراوونه