کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهم زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهم زدن
لهجه و گویش تهرانی
بدست آوردن:پول و پَله()
-
واژههای مشابه
-
بِهَم بِدَر
لهجه و گویش گنابادی
beam bedar در گویش گنابادی کنایه از آزاد شدن ذمه یک مدیون در قبال طلب یا تلافی کردن کار بد یک شخص دیگر گفته میشود ، تهاتر ، تلافی شدن دو کار یا دو چیز در برابر یکدیگر
-
دو بهم زن، دو آمدن
لهجه و گویش تهرانی
آشوبگر،بلوف
-
بشم ،بشت ،بشش،بشمون ،بششون، بشتون /بِهِم،بهت،بهش ،بهمون ،بهشون،بهتون
لهجه و گویش تهرانی
به من ،به تو،به او،به ما،به شما،به ایشان
-
جستوجو در متن
-
توذوق کسی زدن
لهجه و گویش تهرانی
خوشی کسی را بهم زدن
-
بُر زدن
لهجه و گویش تهرانی
بهم زدن ورق بازی،مخلوط کردن
-
ضد حال،()زدن
لهجه و گویش تهرانی
حال کسی را گرفتن ،خوشی کسی را بهم زدن
-
هوا کردن
لهجه و گویش تهرانی
بهم زدن کاری
-
پلاپ پلاپ
لهجه و گویش تهرانی
صدای آب بهم زدن
-
نشئه پرونی
لهجه و گویش تهرانی
حال کسی را گرفتن ،خوشی کسی را بهم زدن
-
حالگیری،هال گیری
لهجه و گویش تهرانی
حال کسی را گرفتن ،خوشی کسی را بهم زدن
-
تُپُق،() زدن
لهجه و گویش تهرانی
لکنت زبان/بهم خوردن پای ستور در حرکت
-
مالاندن،مالوندن
لهجه و گویش تهرانی
شکست دادن ،فسخ کردن، بهم زدن، مالیده کردن/مالیدن،با اشتها خوردن