کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آغوش و آویز
لهجه و گویش تهرانی
در بغل گرفتن
-
پرشال
لهجه و گویش تهرانی
بغل کمر،همراه
-
لُوْ
لهجه و گویش گنابادی
louw در گویش گنابادی یعنی لب ، کنار ، بغلِ
-
وَرْهَمْ گِرِفْ
لهجه و گویش گنابادی
warhamgeref در گویش گنابادی یعنی بغل کرد ، در آغوش گرفت
-
سقلمه
لهجه و گویش تهرانی
بغل دستی را با ضربه خفیف آگاه کردن
-
خشتک
لهجه و گویش تهرانی
تکه پارچه زیر بغل، و میانه شلوار .
-
چُندک، چُمبک، () زدن
لهجه و گویش تهرانی
زانو به بغل گرفتن،روی دوکف پا نشستن
-
چُمبک،چُمبَک زدن
لهجه و گویش تهرانی
زانو به بغل گرفتن،نشستن به حالت زانو در دست
-
قَنبَرَک، ()زدن
لهجه و گویش تهرانی
زانو به بغل گرفتن،سر به گریبان بردن
-
دِبَرْ
لهجه و گویش گنابادی
debar در گویش گنابادی یعنی پوشیدن لباس ، رخت بر تن کردن ، لای پا ، کنار ، بغل کردن
-
ریقُمَه / ریگُمه
لهجه و گویش بختیاری
riqoma/rigoma نوعى غده که گاهى موقتا در زیر بغل یا درانتهاى کشاله ران پدید آید.
-
بِخْ
لهجه و گویش گنابادی
bekh در گویش گنابادی یعنی کنار ، بغل ، نام چوبی ریشه یک گیاه که در گناباد با آن خوردنی کَف را درست میکنند.