کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بری الذمه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بُری
لهجه و گویش گنابادی
bori در گویش گنابادی به زدن پشم گوسفندان بُری گفته میشود.
-
بُق بَرّى
لهجه و گویش بختیاری
boq-barri صدایى که گوسفند نر یا قوچ به هنگام جفتگیرى از گلو خارج کند.
-
بُنَه بُرّى
لهجه و گویش بختیاری
bo:na-borri رفعِ بهانه.
-
رى بُرّى
لهجه و گویش بختیاری
ri-bor-ri رو در رو ri-bor-ri nikonom>:رودربایستى دارم، نمىتوانم با او روبروشوم> .
-
آبرو بَری
لهجه و گویش تهرانی
آبرو را بردن
-
مُفت بری
لهجه و گویش تهرانی
قمار توام با تقلب(قاپ بازی)،کلاه برداری
-
گوش بُری
لهجه و گویش تهرانی
تلکه،کلاه برداری،کلاشی
-
جیب بری
لهجه و گویش تهرانی
دزدی از جیب
-
خانه بُری
لهجه و گویش تهرانی
دزدی
-
چِله بُری
لهجه و گویش تهرانی
رفع طلسم فرد در چله افتاده