کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برعکس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وارو ،پشتک و وارو
لهجه و گویش تهرانی
برعکس،برعکس پریدن
-
چَواشَه
لهجه و گویش بختیاری
čavâša وارونه، برعکس.
-
نعل وارونه،()زدن
لهجه و گویش تهرانی
کاری را با حیله برعکس انجام دادن
-
لُچَّ
لهجه و گویش گنابادی
lochcha در گویش گنابادی یعنی برعکس کردن ، به دهان گرفتن
-
چِپَ
لهجه و گویش گنابادی
chepa در گویش گنابادی به معنای برعکس و برخلافِ هم میباشد ، انداختن
-
دَمَر، دَمَرو، دیمرو
لهجه و گویش تهرانی
به رو به زمین خوابیده، به پشت، وارونه ، برعکس طاقباز
-
چَپَکی
لهجه و گویش تهرانی
ضربه با کف دست یا از سمت مخالف،وارونه،برعکس
-
وَرْکِلَّ
لهجه و گویش گنابادی
warkella در گویش گنابادی یعنی برعکس کردن ، ساقط کردن ، سرنگون کردن ، برانداختن قدرت یا گرفتن جان
-
کُپْ
لهجه و گویش گنابادی
kop در گویش گنابادی یعنی ترسیدن ، جفت کردن ، وحشت کردن ، ریختن ، برعکس کردن ظرف ، خمیده راه رفتن
-
چِپِرُوک
لهجه و گویش گنابادی
cheperouwk در گویش گنابادی یعنی کار اشتباه ، کج راه رفتن ، عدم تعادل ، برعکس عمل کردن