کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بد اندیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بد-.
لهجه و گویش تهرانی
پیشوند ،ترکیبات:بدمذهب ، بد حساب،بد قول ،بد اخلاق،بد قلق،بدگویی
-
بد بهار، بد پائیز
لهجه و گویش تهرانی
افرادی که در بهار یا پائیز مریض میشوند.
-
بَد بَده
لهجه و گویش بختیاری
bad bada 1. بلدرچین؛ 2. نام پرندهاى به اندازه گنجشک که زیر شکمش زرد رنگ است. (این پرنده هنگام خواندن، در آغاز دو تاسه بار مىگوید «بدبده» و سپس اصوات دیگرى به آن مىافزاید. در فرهنگ عامیانه چنین رایج است که این پرنده مىگوید:"bad bada bad bada ez mo bad...
-
بِدِ رَفتَن
لهجه و گویش بختیاری
bede-raftan فرار کردن، در رفتن.
-
بد ،بدک
لهجه و گویش تهرانی
بد:کم بدک نیست،پُر بدک نیست
-
بد احوال
لهجه و گویش تهرانی
مریض
-
بد ادا
لهجه و گویش تهرانی
نازنازی
-
بد آهنگ
لهجه و گویش تهرانی
بد صدا
-
بَد بَده
لهجه و گویش تهرانی
بلدرچین
-
بَد بِده
لهجه و گویش تهرانی
بد حساب
-
بَد پوز
لهجه و گویش تهرانی
بد قیافه،بد اخلاق
-
بد پیله
لهجه و گویش تهرانی
سِمِج
-
بد چشم
لهجه و گویش تهرانی
هیز
-
بد حارث
لهجه و گویش تهرانی
بد اخلاق
-
بد حال
لهجه و گویش تهرانی
ناخوش