کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخیه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بخیة دوخت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: âǰin طاری: baxiya طامه ای: baxiya طرقی: baxiya کشه ای: baxiya نطنزی: kuk
-
اهل بخیه
لهجه و گویش تهرانی
متمایل به کار غیر قانونی
-
بخیه کش
لهجه و گویش تهرانی
ابزار کفاشی
-
بخیه کشی
لهجه و گویش تهرانی
دوختن کفش
-
بخیه به آبدوغ
لهجه و گویش تهرانی
کار بیهوده
-
آجیده،آج، آژده (سوزن زده) ،آج(زبری سوهان)، عاج (لاستیک)،آجیه(بخیه)
لهجه و گویش تهرانی
پنبهدوزی، بخیه درشت،تخت کفش و گیوه دارای گلچه سوزن دوزی شده با نخ تابیده ،برجستگی،گُل،دندانه
-
جستوجو در متن
-
کُوک،()بودن/شدن/کردن
لهجه و گویش تهرانی
بخیه و کوک لباس،تنظیم،تحریک کردن
-
لیویس کشی
لهجه و گویش تهرانی
باریک کردن لب چرم و درآوردن جای بخیه
-
گَزَن کشی
لهجه و گویش تهرانی
باریک کردن لب چرم و درآوردن جای بخیه