کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باید به حرف بزرگترها گوش کرد (/ گوش کنی/ گوش کنیم/ آدم گوش کند).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: agi be harf-e gordtarâ âdem guš kere. طاری: afdâ qâya-ye gordtarhâ göš vâkrim. طامه ای: peɹe be harf-e gordtarâ guš kere. طرقی: apeɂa qâya gordtarhâ göš kere. کشه ای: ape be harf-e gordtarâ giš ke. نطنزی: piya be harf-e gordtarâ guš kard.
-
همین امشب باید خودم را به شهر برسانم، برای این که برادرم را ببینم(اش).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hamin emšev agi xom be šahr berasnun, tâ dadim bevinun. طاری: hamin amšev afdâ xom berasnun be šahr, tâ berayem beynun. طامه ای: hamin amšev peɹe xom be šahr borasnon, tâ berâm beynon. طرقی: hamin amšev apeɂa xoyom be šahr rasno, tâ beray(o)...
-
جستوجو در متن
-
bakhtiari
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بختیاری
-
سِرْدِسْتی
لهجه و گویش گنابادی
serdesti در گویش گنابادی یعنی غذای حاضری ، کار آسان را انتخاب کردن ، غذای ساده و بدون تجملات
-
سِرْدَقْ
لهجه و گویش گنابادی
serdagh در گویش گنابادی یعنی کچل ، سر بی مو
-
سِرْدِگُمْ
لهجه و گویش گنابادی
serdegom در گویش گنابادی یعنی گیج و مَنْگ ، پریشان احوال ، حیران و سردرگم
-
سِرْعُوْک
لهجه و گویش گنابادی
serouwk در گویش گنابادی یعنی دیوانه ، مجنون ، سفیه ، نابخرد ، بی عقل ، صغیر ممیز
-
سَرَکْ
لهجه و گویش گنابادی
sarak در گویش گنابادی یعنی خبرگیری ، سر زدن ، فضولی ، جاسوسی ، دید زدن
-
سِرْکُنْ
لهجه و گویش گنابادی
serkon در گویش گنابادی یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم
-
سِرِکِیْف
لهجه و گویش گنابادی
serekeyf در گویش گنابادی یعنی سرحال ، خوشحال ، شاد ، شنگول ، با انگیزه و مُصَمَّم
-
سِرْگُداْر
لهجه و گویش گنابادی
sergodar در گویش گنابادی یعنی سر موقع ، سر وقت ، به موقع
-
سِرْگی
لهجه و گویش گنابادی
sergi در گویش گنابادی یعنی پهن گاو ، مدفوع گاو ، کنایه از انسان بی ارزش
-
سِریْچ
لهجه و گویش گنابادی
serich در گویش گنابادی یعنی کَنه ، پیگیر ، رها نکننده کاری ، انگل و مزاحم شدن در کار دیگران
-
سُسْ
لهجه و گویش گنابادی
sos در گویش گنابادی یعنی آرام ، آهسته ، بی خیالی ، کم کردن از فشار و قدرت ، سست