کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باروَن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باروَن
لهجه و گویش بختیاری
bârvan 1. باربند؛ 2. حیاط بزرگى که اسبان رادر آن به آخور بندند، انبار غلات وحبوبات.
-
واژههای مشابه
-
بارُون
لهجه و گویش بختیاری
bârun باران.
-
بارون اُووِدَن
لهجه و گویش بختیاری
bârun owvedan باران آمدن، باران باریدن.
-
بارونِ باهارَه
لهجه و گویش بختیاری
bârun-e bâhâra باران بهارى، رگبار.
-
بارون ناک
لهجه و گویش تهرانی
بارانی
-
مث بارون
لهجه و گویش تهرانی
زیاد
-
بارُونِ قوره شُورون
لهجه و گویش بختیاری
bârun-e qura šurun بارانِ غوره شوران، بارانى که هنگام غورهچینى ببارد.
-
تیف تیفِ بارون
لهجه و گویش بختیاری
tif tif-e bârun قطرههاى ابتدایى باران.
-
مث بارون بهار
لهجه و گویش تهرانی
مثل ابر بهار، گریه شدید
-
واژههای همآوا
-
بارُون
لهجه و گویش بختیاری
bârun باران.
-
جستوجو در متن
-
گربه کوره
لهجه و گویش تهرانی
آدم ناسپاس،نمک نشناس:به دعای گربه کوره بارون نمیآید،مثل ()ه