کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابک بر ابلق زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اَردَنگى زیدَن
لهجه و گویش بختیاری
ardangi zeydan اردنگى زدن، با زانو بر کفل کسى زدن.
-
سینه زدن، سینه زنی
لهجه و گویش تهرانی
زدن بر سینه در مراسم عزاداری
-
پِرْپِرْ
لهجه و گویش گنابادی
perper در گویش گنابادی یعنی مژه بر هم زدن ، مژگان باز و بسته کردن ، عشوه گری با چشم ها ، پرش تصویر ، چشمک زدن
-
بشکن
لهجه و گویش تهرانی
بر هم زدن انگشتان و ایجاد صدا برای شادی و رقص
-
تور زدن
لهجه و گویش تهرانی
بدام انداختن،رابطه بر قرار کردن
-
تُرُّنَن
لهجه و گویش بختیاری
torronan 1. کسى را به زور بر زمین خواباندن؛ 2. چشمزخم زدن. torronis>:چشمش زدى؟>
-
مِلَجْ
لهجه و گویش گنابادی
melaj در گویش گنابادی یعنی صدای بوسه زدن بر کسی یا چیزی ، مزه کردن چیزی ، رجوع شود به ملج ملوج
-
داغ
لهجه و گویش گنابادی
dagh در گویش گنابادی یعنی ننگ ، زدن علامت بردگی یا مالکیت بر بدن انسان یا حیوان ، غصه در مرگ عزیزان داشتن ، عذاب و شکنجه ، دل شکستگی و درد فراق ، گرم کردن ، حرارت دادن
-
سگ به هَسار کردن
لهجه و گویش بختیاری
sag-be-hasâr kerdan (کنایى) راه فرار را بر کسى بستن و او راکتک زدن، کسى را به دام انداختن و کتکزدن.
-
کیز
لهجه و گویش بختیاری
kiz شیارى که بر اثر شخم زدن با گاوآهن در زمین بهوجود آید (براى سهولت آب دادن، هر زمین را به چند تخته و هر تخته را به چند کیز تقسیم مىکنند).
-
مِجُوک زد
لهجه و گویش گنابادی
mojok zeda مژه برهم زدن ، کنایه از چشم بر هم نزدن و در این صورت هنگامی به کار میرود که کسی در جمع میخواد توجه دیگری یا دیگران را به یک مطلب ، یک فیلم ، یک خبر و....جلب نماید.
-
کُم کردن
لهجه و گویش بختیاری
kom kerdan تاول زدن دهان اسب بر اثر عصبى شدن (اگر به یکى از دو اسب در کنار هم بسته شده جو دهند و به دیگرى ندهند، آنکه محروم از خوردن بوده عصبى مىشود و دهانش تاول مىزند و از خوراک مىافتد. براى بهبود حال چنین اسبى به او جو و کشمش دهند و اگر خوب نشد تاو...
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...