کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایستاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وَرْپا
لهجه و گویش گنابادی
warpa در گویش گنابادی یعنی ایستاده
-
وَرلِک
لهجه و گویش گنابادی
warlek در گویش گنابادی یعنی ایستاده
-
سر پا،()نشستن،()یی
لهجه و گویش تهرانی
ایستاده، چمباتمه زدن
-
سرپائی
لهجه و گویش تهرانی
ایستاده، دمپائی،کاری که زود تمام شود
-
نری،از نر
لهجه و گویش تهرانی
ایستاده،قائم،از باریکی
-
آینه
لهجه و گویش تهرانی
ایستاده، قائم،ایستادن روی باریکه (سکه و ..)
-
وَلِّکْ
لهجه و گویش گنابادی
wallek در گویش گنابادی یعنی ایستاده ، سرپا ، منتظر ، در انتظار
-
رُک
لهجه و گویش بختیاری
rok 1. ایستاده، استوار؛ 2. سخن راست،صریح.
-
چوب پا
لهجه و گویش تهرانی
دوچوب زایده دار که روی آن ایستاده و با قد بلند تر از مردم راه میروند
-
مَد کَشیدن
لهجه و گویش بختیاری
mad kašidan 1. مَد کشیدن، صداى یکنواخت و ممتدِ ساز کسى که کنار سُرنازن اصلى ایستاده است و پیوسته در ساز خود مىدمد؛ 2. (کنایى) تأیید کردن کورکورانه سخن دیگران.